"مامانی دوست دایم"
دلبر من شنبه شب نشسته بودم که یهو پریدی پشتم و گفتی "مامانی دوست دایم". جمله ای که شیرین ترین جمله زندگیم بود. همچین چلوندمت که هی خوشت میومد و تکرارش می کردی. و من لذت می بردم. تا قبل از این فقط دستم رو می گرفتی و می گفتی: "مامان دوست" و من غش و ضعف می رفتم. دلبریها و شیرین زبونیهات هر روز بیشتر و بیشتر میشه. چند روز پیش که برات مداد رنگی و دفتر نقاشی خریدم. در حال نقاشی بودی که گفتی : " نگاشی خایه نسین" فکر کنم یعنی نقاشی بکشم خاله نسرین ببینه. البته خاله های مهدت، خاله منا و خاله سودابه یا به قول شما خاله سوباده هستند. ولی نمی دونم خاله نسرین که برای یک کلاس دیگه اس رو چرا اسم می بری. راستی امروز برای عروسی مینو جون (د...
نویسنده :
مامان آرتین
9:42